داروهای ضد افسردگی و سکته مغزی

هوا سرد است، پاریس در این زمان از سال از نظر رطوبت 83 درصد و دما فقط سه درجه در حال ذوب شدن است. خوشبختانه قهوه همیشگی من با شیر و یک تکه نان تست با کره و مربا به من اجازه می دهد کامپیوتر را روی میز بگذارم تا به داستانی نزدیک شوم که بار دیگر ما را به دنیای ویرانگر مرگ و کلاس پزشکی می برد.

در یک روزنامه، در 22 سپتامبر 2001، سال‌ها پیش، یک قطعه کوچک پیدا کردم، می‌دانید، آن اخبار کوتاهی که به صورت ستونی ظاهر می‌شوند و سردبیران روزنامه از آن برای پر کردن صفحه استفاده می‌کنند، که عبارت بعدی را می‌گوید:

«مطالعه‌ای که در آخرین نسخه مجله پزشکی بریتانیا منتشر شده است نشان می‌دهد که آخرین نسل داروهای ضد افسردگی که بازجذب سروتونین در مغز را مهار می‌کنند، خطر ابتلا به خونریزی گوارشی را در افراد مسن افزایش می‌دهند. تحقیقات انجام شده در چندین بیمارستان کانادا به طور مشخص نشان داده است که احتمال ابتلا به این اختلال تا 10 درصد افزایش می یابد.".

اگرچه این تحقیق در بیمارستانی در کانادا انجام شده است، اما واقعیت این است که در این مدت، کمی بیش از بیست سال، مصرف داروهای ضد افسردگی در جمعیت جهان واقعاً نگران کننده بوده و هست. صنایع بزرگ داروسازی، با کمک پزشکان خانواده، رسانه‌ها و روان‌پزشکان، این ایده را القا کرده‌اند که هر حالت عاطفی که ما را ناراحت می‌کند، می‌تواند «بیماری روانی» نامیده شود و با شادی با داروهای ضد افسردگی نسل جدید درمان شود.

در سال 2010 من خودم پیش دکتر بودم و دکتری که مرا معالجه کرد، وقتی در مورد وضعیت روحی خود به او گفتم، یک بی‌تفاوتی خاص به او گفتم، زیرا به تازگی یک روند سوگواری عمیق را پشت سر گذاشته بودم که هنوز در آن غوطه ور بودم، بدون اینکه به هیچ چیز دیگری توجه کنم. نوع درمان برایم داروهای ضد افسردگی تجویز کرد که البته مصرف نکردم. با این حال، هر بار که برای انجام هر مدرکی که مربوط به برخی آزمایشات است به پزشک مراجعه می کنم، با حیرت می بینم که چگونه در تاریخچه بالینی خود به عنوان فردی که از افسردگی رنج می برد درج شده است. اگر در آن زمان تصمیم به مصرف دارو داشتم، امروز یک بیمار مزمن پر از قرص برای درمان "افسردگی" خود بودم.

در نوامبر 2022، گزارشی در یک پورتال سالمندان منتشر شد که تیتر آن ویرانگر بود: موارد سکته مغزی در دهه آینده در اروپا 34 درصد افزایش خواهد یافت. انجمن نورولوژی اسپانیا (SEN) اشاره کرد که 12.2 میلیون نفر در جهان در سال 2022 دچار سکته مغزی خواهند شد و 6.5 میلیون نفر خواهند مرد. همچنین اطلاعاتی ارائه کرد که بیش از 110 میلیون نفر که دچار سکته مغزی شده بودند در وضعیت ناتوانی قرار داشتند.

از جمله علل احتمالی ابتلا به سکته مغزی، با توجه به این انجمن و دیگران مشورت شده است، فشار خون بالا، سیگار کشیدن، کم تحرکی، رژیم غذایی ناسالم، چاقی، مصرف بیش از حد الکل، فیبریلاسیون دهلیزی، سطوح بالای چربی خون، دیابت شیرین، ژنتیک، استرس و غیره. ظاهراً زندگی به طور کلی باعث سکته می شود. بار دیگر، پزشکی یک عرشه بزرگ روی میز می گذارد تا با هر کارتی که به دستتان می رسد، چاره ای جز مصرف دارو نداشته باشید. و به خصوص برای استرس یا تنش، داروهای ضد اضطراب و ضد افسردگی.

در تحقیقات ساده‌ای که در مورد رابطه بین کهولت و سکته مغزی انجام دادم، به مقاله‌های واقعاً وحشتناکی برخوردم که به قول عدالت، تمام تقصیرها را به گردن فرد مسن می‌اندازد (من خودم قبلاً یک فرد مسن هستم). در مقاله ای که در 28 نوامبر همین سال (2023) با عنوان: افسردگی، یک مشکل بهداشت عمومی در میان جمعیت سالمند. از جمله علائم وحشتناکی که می تواند این بیماری مزمن را تشخیص دهد می توانید موارد زیر را بخوانید:

«La افسردگی به یک مشکل بهداشت عمومی تبدیل شده است که شایسته توجه ویژه است تاثیر بر زوال شناختی از افراد مسن علائم آن می تواند متفاوت باشد و بر سلامت جسمی و روحی افرادی که از آن رنج می برند تأثیر بگذارد.

برخی از علائم رایج از دست دادن انرژی یا خستگی مداوم، بی حوصلگی، غمگینی یا بی تفاوتی، عزت نفس پایین، عصبی بودن، بی قراری، هذیان، ترس ناموجه، احساس بی فایده بودن، تغییرات خفیف شناختی، وجود درد غیر قابل توضیح یا درد مزمن و برخی اختلالات رفتاری هستند.".

عوامل اجتماعی که به هیچ وجه نباید با داروهای ضد افسردگی درمان شوند. تعیین این مشکلات به عنوان یک مورد از بهداشت عمومی شرم آور است که برای درمان دائمی افرادی که فقط باید به آنها کمک کرد تا دوباره احساس مفید بودن کنند، تحمیل می شود. تأیید اینکه این افراد "بار" هستند به معنای محروم کردن آنها از حقوق اساسی است، به ویژه زمانی که آنها در خانه های سالمندان قرار می گیرند که تمرکز آنها بر ادغام مجدد اجتماعی و عاطفی آنها نیست، بلکه فقط به عنوان "دام" برای تغذیه و پر شدن از داروها تا زمانی که می میرند و دیگر کار نمی کنند. سر و صدا کنید

مصرف بیش از حد دارو یک عامل خطر است، به خصوص در افرادی که قبلا موهای خاکستری دارند. مطالعات در مورد علت ایجاد یک بیماری خاص، که در هر دانشگاه در جهان یا سازمان "معتبر" انجام شده است، لزوما، هرگز، عامل ایجاد آن را تجزیه و تحلیل نمی کند. به همین دلیل است که هر وقت چیزی برای ما تجویز می شود، همیشه از پرسیدن خسته نشویم، حتی از موتورهای جستجوی اینترنتی تا بتوانند آخرین مولکول های شک ما را به ما نشان دهند و روشن کنند. و اگر نه، من توصیه می کنم چند دلار (یورو) برای خرید کتاب عجیب و غریب منتقد سیستم پزشکی خرج کنید. من همیشه با توجه به نویسنده و تحصیلات او به عنوان یک پزشک، یکی از این دو کتاب را توصیه می کنم: چگونه در دنیایی که بیش از حد داروها مصرف می شود زنده بمانیم هر دو مواد مخدری که می کشد و جنایت را سازماندهی می کند.

سیستم بهداشت جهانی از ما می خواهد که داروها را پر کنیم. دارو فقط باید خیلی گهگاه استفاده شود. اگر لازم است دائماً پیش دکتر باشیم، به این معنی است که چیزی کار نمی کند، بیایید قرص هایی را که مصرف می کنیم، عوارض جانبی آنها را بخوانیم و شاید معلوم شود که در حال سقوط در یک مارپیچ خود ویرانگر هستیم که توسط افراد یک چشم هدایت می شود. کور.

اما همانطور که همیشه می گویم، در حالی که قهوه سردم را تمام کردم، مقالات و مشاهدات من هیچ ربطی به کلاس پزشکی صادقی ندارند که سعی می کنند موقعیت هایی را گرد هم بیاورند تا سلامت ما به طور فزاینده ای بهتر و پایدارتر شود. و به همین ترتیب برای ما نیز راحت است که زندگی خود را درک کنیم. سالم است؟ اگر نیست، بیایید تغییر دهیم.

کتابشناسی:
موارد سکته مغزی در دهه آینده در اروپا 34 درصد افزایش خواهد یافت (geriatricarea.com)
افسردگی، یک مشکل بهداشت عمومی در میان جمعیت سالمند (geriatricarea.com)
روزنامه La Razón، شنبه، 9/22/2021، صفحه. 35 (اسپانیا)