در 14 دسامبر 2023، دادگاه بدوی Alcorcón حکم داد که آزادی بیان برای گروهی از «پیروان سابق» سازمان مذهبی شاهدان یهوه از نظر اینکه بتوانند آن را (توهین آمیز) به عنوان یک فرقه مخرب توصیف کنند، محافظت می شود. و این نهاد مذهبی را به پرداخت هزینه دادرسی محکوم می کند. بنابراین عدالت به این رفتار جاهلانه می افزاید که افرادی که در یک سازمان مذهبی خوب عمل نکرده اند، حداقل در برخی از کشورهای اروپایی و در این مورد خاص در اسپانیا، حق توهین و توهین بدون سازمان مذهبی را به خود تحقیر می کنند. برای دفاع از ناموسش
شاهدان یهوه در پایان دهه 1950 از ایالات متحده آمریکا وارد اسپانیا شدند. اداره کل امنیت، مرتبط با کاتولیک ملی آن زمان، آزار و اذیت همه اعضای خود را آغاز کرد و کسانی را که به دلیل اعتقادات خود از انجام خدمت سربازی خودداری می کردند، به تروریسم متهم کرد. محاکمه های خلاصه ای علیه آنها برگزار شد و آنها به زندان افتادند، چیزی که امروز غیرقابل تصور است. به همین ترتیب، در دستگیری هایی که در خلال وضعیت استثنایی که فرانکو در ژانویه 1969 در سرتاسر اسپانیا فرمان داد، شاهدان یَهُوَه در والنسیا دستگیر شدند و متهم شدند که (مردان) همه همجنس گرا هستند. چیزی کاملاً نادرست، اما برای زندانی کردن آنها ضروری است.
آنها سالها در کشور ما در حالی که خود را مخالف وجدانی میدانستند، به سختیهای زجر کشیدن در زندان ادامه میدادند تا اینکه دولت دموکراتیک اسپانیا تصمیم گرفت به خدمت سربازی پایان دهد. با این حال هرگز صحبتی مبنی بر پرداخت غرامت به کسانی که برخی از آنها سال ها به خاطر عقایدشان زندانی شده بودند، نبود. این آغاز یک مصیبت دیگر بود.
در دهه 1980، به عنوان یک سازمان فرقه گرایانه در تمام لیست هایی که منتشر شد، که در آن به گروه ها و سازمان های "خطرناک" اشاره شده بود، ظاهر شد. و به همین ترتیب تا به امروز، که در آن عناوین همچنان کنجکاو و جالب هستند: "روی تاریک شاهدان یهوه: مرد جوان از یک اعتراف تند می گوید". «شاهدان یهوه. جهان، باورها، رفتار». «حکم تاریخی دادگاه اسپانیا: میتوان شاهدان یهوه را «فرقه» نامید». «قربانیان شاهدان یهوه در دادگاه این حق را به دست میآورند که «کنترل کامل» خود بر مؤمنان را محکوم کنند». صدها عنوانی که فقط در یک نوع تکرار از یکدیگر کپی می کنند بدون اینکه هیچ کمک سازنده ای داشته باشند.
در اسپانیا و در دیگر کشورهای اروپایی، شاهدان یهوه را دینی عمیقاً ریشهدار در نظر میگیرند، بنابراین، با زندگی در قرن بیست و یکم، درک نادانی جوامعی بهاندازه جوامع اروپایی، با دولتهای سکولار و دموکراتیک دشوار است. از حق اعتقاد آزادانه به شکل واقعی دفاع نکنید.
سؤالات دیگر، جنایاتی است که هر فرد مرتکب می شود و عدالت در کجا باید عمل کند، اما نه بر اساس افرادی که قادر به درک یا ادغام در یک گروه مذهبی خاص نیستند.
فرقه یا فرقه چیست؟
سالها پیش، یک فرقه فقط گروهی از مردم بودند که برای به اشتراک گذاشتن یک ایده با یکدیگر ملاقات کردند. فراموش نکنیم که کلیسای کاتولیک در آغاز خود چنین صلاحیتی داشت، و حتی امپراتوری روم، اولین مسیحیان را به عنوان یک فرقه ویرانگر معرفی کرد. با بزرگتر شدن این گروه، تبدیل به یک جنبش مذهبی و بعداً مذهبی با تمام تناقضاتش شد.
مفهوم فرقه ویرانگر اساساً زمانی مطرح می شود که یک جنبش مذهبی حاکم در یک منطقه ایده خدا را مستعمره کند و اعتقاد خود را به حقیقت مطلق تبدیل کند و آنچه دیگران فکر می کنند تحقیر کند.
از سوی دیگر، و اگر چه اکنون از آن می گذرم، نمی توان از فرقه ها یا عقاید و جنبش های تروریستی یا توتالیتر صحبت کرد، که اغلب برخاسته از باورهای مذهبی تثبیت شده، در نهایت سعی در تحمیل عقاید خود با زور اسلحه دارند.
آیا می دانم گروهی که به آن تعلق دارم چگونه است؟
اگرچه در مقالات بعدی عمیق تر به این موضوع خواهم پرداخت، اما می خواهم روشن کنم که عقاید شاهدان یهوه یا اعتقادات آنها از کتاب مقدس سرچشمه می گیرد. مجموعه ای از کتاب های مشترک میلیون ها مسیحی، یهودی و مسلمان. این دینی است که در اواخر قرن نوزدهم متولد شده است، دارای شخصیت آخرالزمانی است و اعتقاداتش شبیه باورهای صدها جنبش مذهبی مختلف در سراسر جهان است. بنابراین، شاهدان یهوه از نظر اعتقادات خود، هیچ تفاوتی با سایر گروه های سنت گرای کتاب مقدس ندارند.
آمیشها را مثال بزنید، یک گروه مذهبی عجیب و غریب که به اروپا نرسیدهاند، اما آداب و رسوم آنها بسیار رادیکالتر از آداب و رسوم شاهدان یهوه است. در این جامعه که همیشه به لک در چشم دیگری نگاه می کنیم، در مورد آنها چه خواهیم گفت. آمیش ها یک آیین نامه رفتاری سختگیرانه به نام Ordnung دارند که تمام جنبه های زندگی روزمره آنها را تنظیم می کند. آنها میپذیرند که همه نوجوانان در هر سنی اجازه داشته باشند رامسپرینگا را تجربه کنند، دورهای از آزادی که در آن به دنیا میروند تا آن را تجربه کنند، قبل از اینکه تصمیم بگیرند که آیا در کلیسای خود تعمید بگیرند یا نه و اعتقادات آنها را بپذیرند. آنها تحت یک مردسالاری سختگیرانه زندگی می کنند که در آن مردان اقتدار دارند و زنان از خانه و آنچه در آن است و همچنین کودکان مراقبت می کنند. آنها ساده و متواضعانه، با رنگ های تیره و بی صدا، بدون زیور آلات و دکمه ها، لباس می پوشند. آنها هر نوع تماس با انرژی مدرن را رد می کنند، بدون برق، ماشین، تلفن همراه و غیره زندگی می کنند. آنها اغلب از بیماری های مادرزادی به دلیل همخونی و انزوای ژنتیکی رنج می برند، و از جمله موارد دیگر، اغلب کتاب مقدس را به زبان آلمانی باستان می خوانند. زبانی که بین خودشان صحبت می کنند.
اگر یک اروپای غربی تصمیم دارد به چنین گروهی بپیوندد، باید همه اینها را در نظر بگیرد. و اگر چنین کرد، باید به مسئولیت خود این کار را انجام دهد. مطمئناً هیچ اروپایی، که در چنین ساختارهای مذهبی پرورش نیافته بود، به آن ختم نخواهد شد. آیا آنها یک فرقه ویرانگر هستند؟ در ایالات متحده، هیچ کس آنها را چنین نمی داند. آنها به قوانین جامعه خود و محل زندگی خود پایبند هستند، با بقیه مخلوط نمی شوند و هیچ ایده ای از آنچه در جهان می گذرد ندارند.
البته هرکسی صلاحیت تعلق به این گروه یا گروه های مشابه را ندارد، به خصوص در جامعه ای باز و سهل گیر مانند جامعه ما. درک این نکته که حداقل در این گفتمان چنین سهلکاری نباید مثبت یا منفی تلقی شود. واضح است که در درون شاهدان یهوه افرادی وجود خواهند داشت که در طول زندگی خود در نظر خواهند گرفت که نیازی به کنترل گروه ندارند، در حالی که واقعیت این است که تجربه شخصی آنها، اعتقاد آنها به سادگی تغییر کرده است. آن وقت چه اتفاقی می افتد؟ بسیاری از مردم وانمود می کنند که این تغییر توسط گروه پذیرفته می شود، زمانی که گروه بدون تغییر باقی می ماند. وقتی طرد می شوند، چون نظرشان تغییر کرده است، تقصیر دیگران است. این گروه بی تحرک، عقب مانده، فرقه گرا هستند و در نهایت، وقتی خانواده، دوستان و محیط شما را طرد می کنند، احساس صدمه و تحقیر می کنید، این مسخره روانی بزرگ را شروع می کنید که در آن هر چیزی که چند وقت پیش برای شما مفید بود دیگر برای شما مفید نیست. . هر چیزی که به آن اعتقاد داشتید اکنون قدیمی، آخرالزمانی، دروغین است. شاید شما به طرز تفکر دیگری تکامل یافته اید و بنابراین به یک جنبش مذهبی متفاوت تعلق دارید.
در پایان شما به آنچه دوست داشتید زیر سوال میروید و به گروهی از افرادی ملحق میشوید که اعتقادات خود را داشتند. اگر نگاه کنید، می بینید که آنها هنوز همان جایی هستند که چند ماه پیش بودید. فکر می کنی بهتری با این حق که به جمع توهین کنی به خاطر نبودن تو، چون تو را طرد کرده اند؟ شما تکامل یافته اید، اما به کجا؟
شاهدان یهوه نیز مانند سایر گروه ها اعتقادات خود را دارند. ممکن است ما آنها را کم و بیش دوست داشته باشیم، اما وقتی آنها را مطالعه می کنیم، دقیقاً می دانند که چه هستند. بنابراین، هنگامی که شخصی میخواهد از یک باور راحت مانند مسیحیت تغییر کند، جایی که سهلانگاری و انفعال، همراه با تشریفات، نباید جدی گرفته شود، باید به این فکر کند که آیا آمادگی ورود به طرز تفکر دیگری را دارد که مجبور شود. آنها را اصلاح کنند تا اعمال، رفتار یا نحوه ارتباط خود با زندگی و دیگران را اصلاح کنند.
حیف است که در اروپا، در قرن بیست و یکم، ما هنوز اشتباهات خود را به عنوان مؤمن به گردن جمع، ایده، گروهی می اندازیم که منسجم باقی مانده است.
و البته، در این رویکرد اول، من قصد ندارم وارد آن مطالعات انسانشناختی مغزی شوم که در آن درباره ساختارهای هرمی، رهبران و غیره صحبت میکنند، زمانی که تولد هر دینی که به خود احترام میگذارد آن الزامات هرمی را برآورده میکند که به نظر میرسد محققان را میترساند. خیلی زیاد. واقعیت این است که آنچه امروز در دنیای فرقه ها اتفاق می افتد و من در مورد سازمان هایی که در چارچوب پارامترهای دموکراتیک و غیر توتالیتر متولد شده اند صحبت می کنم، فقط سروصدا، تیترها و اطلاعات نادرست تاسف بار برخی حقوقدانان بی خبر است.
شاهدان یهوه این حق را دارند که بدون نیاز به توهین و مهمتر از همه به عنوان "فرقه ویرانگر" در میان ما باشند، اگر عدالت آن را نبیند، باید به آن نگاه کند. اوه، و هر کس حاضر نیست به یک مذهب خاص یا جنبش مذهبی معاصر بپیوندد، باید سرگرمی دیگری پیدا کند.
در اصل در LaDamadeElche.com